در هفتههای اخیر، آژانس بینالمللی انرژی اتمی با انتشار مداوم گزارشها و اتخاذ مواضع هشداردهنده درباره فعالیتهای هستهای ایران، فضای رسانهای را به سمت افزایش تنش و القای بحران سوق داده است. این حجم از اطلاعرسانی، آنهم در برههای حساس، بیش از آنکه در راستای شفافیت باشد، به نظر میرسد بخشی از یک استراتژی دیپلماتیک و رسانهای هدفمند برای آمادهسازی افکار عمومی در جهت پذیرش یک رخداد مهم است.
سازمانهای بینالمللی معمولاً زمانی به انتشار گسترده اخبار و ارائه گزارشهای پیاپی روی میآورند که در پشت پرده، تصمیمگیریهای مهمی در حال شکلگیری باشد. افزایش فشارهای دیپلماتیک و احتمال اجرای سناریوهای سختگیرانهتر، از جمله تحریمهای جدید یا حتی اقدامات عملیاتی، معمولاً به یک بستر رسانهای مناسب برای مشروعیتبخشی نیاز دارند. این روند در گذشته نیز بارها مشاهده شده است.
تجربه نشان داده است که هر زمان فضای رسانهای جهانی از اخبار متعدد درباره برنامه هستهای ایران اشباع شده، در ادامه یا قطعنامهای در شورای حکام آژانس تصویب شده یا دور جدیدی از تحریمها اجرایی شده است. این همزمانی، نشان از یک برنامهریزی منسجم دارد که هدف آن، جهتدهی افکار عمومی و مشروعیتبخشی به تصمیمات آتی است.
نکتهای که این بار موضوع را پیچیدهتر میکند، همزمانی این موج رسانهای با افزایش گزارشهایی درباره احتمال حملات خرابکارانه به تأسیسات هستهای ایران است. در گذشته، بسیاری از اقدامات خرابکارانه، از جمله عملیات در تأسیسات نطنز، ترور دانشمندان هستهای و انفجارهای مشکوک در مراکز حساس، دقیقاً در دورههایی رخ دادهاند که افکار عمومی با حجم وسیعی از گزارشهای منفی درباره برنامه هستهای ایران مواجه شده بود. این مسئله، گمانهزنیها را در مورد هماهنگی رسانهها و نهادهای بینالمللی برای مدیریت افکار عمومی و زمینهسازی برای اقدامات آینده تقویت میکند.
در چنین شرایطی، مهمترین چالش، مدیریت هوشمندانه روایت رسانهای در داخل کشور است. از سوی دیگر، دستگاه دیپلماسی کشور باید راهبردی متناسب با این فضا اتخاذ کند. در شرایط فعلی، نه جنگ و نه مذاکره، به تنهایی راهکار مؤثری به نظر نمیرسد. وضعیت کنونی یک شرایط ویژه است که میتواند منجر به تحولات مهمی در عرصه بینالمللی شود.
این بنظر من واقعا عالیه و باید این موضوع مورد بررسی قرار بگیره