شاه عباس؛ روی کار آمدن و تناقضات
در سلسله مقالات تاریخ ،گزیده سعی بر این خواهد بود که موضوعات بحث برانگیز تاریخی را تا آنجایی که ممکن است مفصل مستند و از زوایای مختلف بررسی کنیم.
عباس یکم یا شاه عباس کبیر پنجمین شاه سلسله صفویه بود ،زندگی، تصمیمات و شخصیت او پر از تناقض است. ایران صفوی در دورۀ او به اوج قدرت رسید و در همین دوره بود که بنیادش رو به سستی رفت. رابطه شاه با قزلباشان عثمانی و اروپاییان هنوز هم مورد بحث است.
عباس میرزا در سال ۹۷۸ ه.ق در هرات متولد شد زمانی که پدرش سلطان محمد خدابنده به دستور شاه طهماسب در آن شهر حکومت می.کرد پس از آنکه پدرش به حکمرانی ایران صفوی ،رسید عباس میرزا همچنان در هرات باقی ماند این حضور بهانه ای شد برای سران دو طایفه قدرتمند شاملو و استاجلو تا با سرپیچی از حکومت مرکزی عباس میرزای یازده ساله را به عنوان ولی عهد معرفی کنند و به نام او بر هرات و خراسان حکمرانی کنند. در مقابل، سران طوایف ترکمان و تکلو از حمزه میرزا ولی عهد رسمی شاه حمایت میکردند. با وقوع حوادثی در دارالسلطنه قزوین و کشته شدن حمزه میرزا بسیاری از سران قزلباش به حمایت از عباس میرزا برخاستند و به مرشد قلی خان استاجلو پیوستند در حالی که برخی دیگر از این اوضاع نابسامان سوء استفاده کرده و حکومت های محلی خود را تشکیل دادند. این وضعیت ایران
را در آستانه فروپاشی قرار داد.
از سوی دیگر بی کفایتی سلطان محمد خدابنده در اداره امور کشور مرزهای ایران را به خطر انداخت در این زمان تقریباً تمام مناطق مرزی با عثمانی به اشغال عثمانیان درآمده بود و در شرق نیز نیمی از خراسان تحت حملات ازبکان قرار داشت این آشفتگی ها وضعیت ایران را بیش از پیش متزلزل کرد.
در غیاب سلطان محمد خدابنده و سردارانش مرشد قلی خان با زیرکی از فرصت استفاده کرد و همراه عباس میرزا به سمت دارالسلطنه قزوین حرکت نمود در دهم ذیقعده ۹۹۶ ه.ق. آنها وارد قزوین شدند و شهر را به تصرف درآوردند مرشد قلی خان که از ضعف دولت صفوی آگاه بود، زمینه را برای به قدرت رسیدن عباس میرزا فراهم کرد او با ارسال نامه هایی به سران قزلباش بر حقانیت عباس میرزا به عنوان شاه آینده تأکید نمود و با بزرگنمایی تهدیدات خارجی مانند حمله ازبکان و رومیان وفاقی میان قزلباشان ایجاد کرد تا همگی حول عباس میرزا متحد شوند. سید حسین ،کرکی عالم مشهور آن دوران نیز در انتقال این پیامها به سران و مخالفان نقش کلیدی ایفا کرد این اقدامات هوشمندانه مسیر را برای سلطنت عباس میرزا هموار ساخت.
شاه عباس با این رویکرد ،هوشمندانه گامهای اساسی برای نجات ایران از بحرانهای داخلی و خارجی برداشت و پایههای حکومتی قدرتمند را بنا نهاد.
شاه عباس اول هر چند به لطف سران قزلباش به قدرت رسیده بود از همان ابتدا نگران بود که مبادا آنها همان گونه که پدرش را برکنار و او را به جای او نشاندند، خودش را نیز سرنگون کنند. این ترس کاملاً به جا بود زیرا اگر عملکرد شاه با خواسته های قزلباشها همخوانی نداشت آنها به راحتی میتوانستند برای سرنگونی او توطئه کنند. شاه عباس برای رهایی از این ،خطر دست به یک سیاست تصفیه گرانه زد. ابتدا با کمک مرشد قلی خان گروهی از امیران قدرتمند قزلباش مانند اسماعیل قلی خان و علی قلی خان را به بهانه انتقام خون حمزه میرزا از میان برداشت اما این سیاست به مرشد قلی خان وکیل السلطنه و حامی اصلی شاه نیز کشیده شد. شاه عباس اگرچه سلطنت خود را مدیون مرشد قلی خان بود، از عملکرد مستقل او ناخشنود بود. از طرفی مرشد قلی خان نیز به دلیل بی مهری شاه در فکر جایگزینی او با فردی مطیع تر بود و اطرافیانش او را به این کار تشویق میکردند.
سرانجام، شاه عباس ۹ ماه پس از رسیدن به سلطنت چهار تن از مخالفان مرشد قلی خان را تحریک کرد تا او را به قتل برسانند با این اقدام شاه نه تنها از شر یکی از قدرتمندترین رقبای خود رها شد، بلکه کنترل کامل قدرت را در دست گرفت و پایههای حکومت خود را مستحکم تر کرد. این سیاست خشن اما حساب شده نشان دهنده هوش سیاسی و عمل گرایی شاه عباس در مواجهه با تهدیدات داخلی بود.
شاه عباس اول با وجود اظهار تدیّن و سختگیریهای مذهبی در ظاهر، در خلوت خود به شراب خواری آلوده بود هرچند گفته میشود مست نمیشد و از اداره مملکت غافل نمی ماند اما این رفتار برای یک شاه شیعه شایسته نبود. نقل است که میرعقیل از سادات همدان در یکی از مجالس شاه حاضر شد و وقتی به او شراب تعارف ،کردند با اعتراض گفت: «به سر علی ابن ابی طالب (ع) شراب نمیخورم شاه در پاسخ گفت: به سر عزیز من بخور!» میرعقیل با عصبانیت پاسخ داد من تو را از علی (ع) دوست تر دارم؟!»
در دوران شاه عباس شراب خواری در جامعه رواج داشت شاه هرچند خود گاهی به این کار مبادرت می ورزید اما برای مردم قوانین سخت گیرانه ای وضع کرد او به صورت متناوب شراب را ممنوع اعلام میکرد با شراب خواران برخورد می،نمود نیروهای انتظامی او مانع از تردد افراد مست در شهر میشدند و قهوه خانههایی که شراب عرضه میکردند تعطیل میشدند. اما جالب اینجاست که این ممنوعیتها شامل دربار و نزدیکان شاه نمیشد!
شاه برای مهار قدرت ،قزلباشان ابتدا گروهی وفادار به خود با عنوان شاهسون ایجاد کرد؛ سپس با تقلید از سپاه ینی چری عثمانی نیروی نظامی و اداری جدیدی از میان تازه مسلمانان ارمنی گرجی و چرکسی تشکیل داد که به غلام مشهور بودند.
این اصلاحات گرچه در ابتدا پیروزیهای بزرگی را نصیب شاه کرد اما در بلندمدت نتوانست مؤثر باشد و عاقبت خاندان صفوی برای نجات تاج و تخت خود از دست افغانان به دو ایل افشار و قاجار از قزلباشان پناه بردند.
در امپراتوریهای ترکمانی نیروی نظامی ،دولت اغلب از قبایل ترک تشکیل میشد و سلطان با آنکه خود نیز متعلق به این قوم بود از هراس قدرت و احتمال سرپیچی این گروه همیشه به فکر نیرویی وفادار به خود و جایگزین بود سیستم غلام اولین بار در دوره سلاجقه پیاده شد و با نتیجه ای مشابه مواجه شد.
شاه عباس با بیرون کردن قوای امپراتوری پرتغال از خلیج ،فارس، اقدام مهمی علیه استعمارگران اروپایی انجام داده بود؛ اما همو بود که پای استعمارگران هلندی و انگلیسی را به منطقه باز کرد و راه استعمار هندوستان را هموار ساخت.
وی برخلاف جد خود طهماسب که پیشنهاد پرتغالیها برای اتحاد علیه عثمانی را رد کرده بود، در دیدار با سفیر انگلستان شرلی گفته بود که خاک پای حقیرترین مسیحی را به یکی از بزرگان عثمانی ترجیح میدهم.
لجاجت دوطرفه شاه و عثمانی تا آنجا پیش رفت که جاده ابریشم شاهراه ارتباطی بین چین
و هند با اروپا از رونق افتاد و تجارت دریایی اروپاییان رونق بیشتری گرفت.
شاه عباس در شب پنجشنبه ۲۴ جمادی الاول سال ۱۰۳۸ در مازندران درگذشت و پیکر وی در کاشان در آستانه امامزاده حبیب موسی به خاک شد. سپرده
تجربیات کودکی و نوجوانی وی باعث شد تا به صورت بیمارگونهای شکاک باشد و حتی فرزندانش از این مسئله دور نماندند او در طول زندگانی اش یکی از فرزندانش را به قتل رساند و دو تن دیگر را کور کرد دو فرزند دیگرش در کودکی مردند حتی گفته شده که یکی از پسرانش از قصر گریخته و در تاریخ محو شده است. تمام این اتفاقات باعث شد تا در هنگام مرگ جانشین لایقی به جای نگذارد و دولت صفوی ناچار به دست نوه اش شاه صفی سپرده شد.
نویسنده و گردآورنده: حسین علمی نیک
میز تاریخ رسانه زاویه دید