با تیره شدن مناسبات ایران و روسیه، نقیخان بوزچلو، سردار شجاع قرهپاپاق، یارانش را گرد آورد و آنان را به نبرد با اشغالگران فراخواند. نخست، بر دو ناحیهی تحت سلطهی روسها یورش بردند، شمشیرها درخشید، تفنگها غریدند، و سربازان دشمن یکی پس از دیگری در خون خود غلطیدند. تسلیحات روسها به غنیمت گرفته شد، اما این تنها آغاز کار بود.
با اینهمه، سرنوشت همچنان تیره بود. در نبرد اصلاندوز، ایرانیان شکست خوردند و اندکی بعد، قرارداد ننگین گلستان امضا شد. اما قرهپاپاقان، که شرفشان را به هیچ عهدنامهای نمیفروختند، به نبرد ادامه دادند. دوازده سال، هر زمان که فرصتی مییافتند، همچون سایهای مرگبار بر سر دشمنان فرود میآمدند، تا اینکه در سال ۱۲۴۰ هجری قمری، آخرین دژ مقاومتشان، گوگچه، نیز در محاصرهی روسها سقوط کرد.
عباس میرزا، که دلیرمردی آنان را ارج مینهاد، سرزمین سولدوز را به آنان سپرد. جایی که امروز، نقده نام دارد؛ و از آن پس، یاد و نام قرهپاپاقان، تا ابد در دل تاریخ ایران ماندگار شد.
نویسنده: حسین علمی نیک
میز تاریخ رسانه زاویه دید