سلفی‌گری تکفیری, تحلیل نظامی , داعش, تحلیل امنیتی, گروه‌های جهادی, ساختار نظامی داعش, جنگ روانی, تکفیر شیعه, القاعده, افراط‌گرایی مذهبی

زیر پوست سلفی‌گری تکفیری | در ذهن یک تروریست چه میگذرد؟

منشأ تاریخی و زایش فکری سلفی‌گری تکفیری

سلفی‌گری تکفیری نه‌فقط یک انحراف فکری در بستر دینی است، بلکه ساختاری تمام‌عیار و پیچیده از جنگ روانی، سازمان‌یافتگی چریکی، نفوذ اجتماعی و طراحی راهبردی برای بی‌ثبات‌سازی دولت‌ها در خاورمیانه و فراتر از آن است. این پدیده، برخلاف تصور عوام، ساخته یک یا چند روحانی متعصب در مدرسه‌های دینی نیست، بلکه محصول هم‌افزایی چندین مؤلفه تاریخی، حمایت خارجی، خلأ قدرت‌های محلی و بازی اطلاعاتی چندلایه میان بازیگران منطقه‌ای و بین‌المللی است.

ریشه‌های فکری سلفی‌گری تکفیری به قرائت خاص محمد بن عبدالوهاب در قرن ۱۸ بازمی‌گردد؛ تفسیری که با حمایت سیاسی و نظامی خاندان سعود، به‌سرعت از نجد به دیگر بخش‌های شبه‌جزیره گسترش یافت. در قرن بیستم، با شکست خلافت عثمانی و شکل‌گیری مرزهای مصنوعی از سوی بریتانیا و فرانسه، این تفکر در دل نارضایتی‌های مذهبی و قومی شعله‌ور شد. از دهه ۱۹۸۰، جنگ شوروی در افغانستان بستر مناسبی برای تولد جهادگرایان بین‌المللی فراهم کرد. بن‌لادن، الظواهری و بعدها ابوبکر البغدادی، نتیجه این تحول تاریخی بودند.

تحلیل ساختار سلفی تکفیری و پیوند آن با تفکر جهادگرایانه افراطی
تحلیل ساختار سلفی تکفیری و پیوند آن با تفکر جهادگرایانه افراطی

 

نسل جدید خلافت‌طلبان و مدل حکمرانی چریکی

اما آنچه امروز با آن مواجهیم، نسل سوم سلفی‌های تکفیری است؛ گروه‌هایی که برخلاف نسل اول (مانند القاعده)، صرفاً به هدف‌گیری غرب اکتفا نمی‌کنند و تمرکز اصلی خود را بر سیطره بر جغرافیای اسلامی و تشکیل خلافت محلی گذاشته‌اند. داعش نمونه بارز این نسل است: موجودی ترکیبی از تجربه‌های اطلاعاتی بعثی‌ها، ایدئولوژی وهابی، فناوری شبکه‌های اجتماعی و تاکتیک‌های نظامی غیرقرینه. یکی از افسران سابق استخبارات عراق به‌درستی گفته بود: «داعش یک اسلحه است؛ ماشه‌اش در دست ایدئولوژی و خشابش در اختیار ما [بعثی‌ها] بود.»

میدان‌های نبرد در عراق و سوریه، جایی‌ست که این گروه‌ها به شیوه‌ای ماهرانه قدرت‌گیری کردند. در ابتدا با ایجاد هسته‌های محلی، استفاده از نارضایتی سنی‌ها از دولت مرکزی، و بهره‌برداری از فضای هرج‌ومرج پس از خروج نیروهای آمریکایی، زیرساخت‌های خود را پی‌ریزی کردند. از سال ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۵، شاهد ظهور مدلی جدید از دولت‌شبه‌دولت بودیم: شبکه‌ای از امارت‌های چریکی که در آن، اطلاعات محلی، مالیات، گشت‌های مسلحانه، خدمات اولیه، دادگاه‌های شرعی و حتی آموزش کودکان (با محتوای نظامی و ایدئولوژیک) در قالب یک ساختار منسجم عمل می‌کرد.

ایدئولوژی تکفیر در جریان‌های سلفی و گسترش خشونت مذهبی در جوامع اسلامی
ایدئولوژی تکفیر در جریان‌های سلفی و گسترش خشونت مذهبی در جوامع اسلامی

ساختار نظامی و راهبردهای اطلاعاتی

در ساختار نظامی داعش و گروه‌های هم‌ردیف، نوعی انعطاف اطلاعاتی و تاکتیکی وجود دارد که آن‌ها را از گروه‌های چریکی کلاسیک متمایز می‌کند. ساختار آن‌ها بر اساس سلول‌های مستقل با اختیارات بالا شکل گرفته است؛ به‌گونه‌ای که فقدان رهبر مرکزی بلافاصله منجر به فروپاشی نمی‌شود. سیستم فرماندهی آن‌ها شبیه به مدل آمیخته‌ی چینی-طالبانی است: یک فرمانده محلی برای هر منطقه، زیر نظر یک شورای جنگ، با خطوط ارتباطی پراکنده و ناهمگن، که ردیابی الکترونیکی را دشوار می‌سازد.

در کنار آن، استفاده ترکیبی از عناصر اجتماعی (مانند سران قبایل)، منابع اطلاعاتی عشایری، ارتباط با قاچاقچیان مرزی و حتی نفوذ در کارکنان دولت‌های محلی، بخشی از استراتژی عملیاتی‌شان است. داعش تا پیش از سقوط موصل، بیش از ۸۰٪ از اطلاعات هدف‌گذاری انتحاری را از کارمندان رسمی دولتی به‌دست می‌آورد که به‌صورت داوطلبانه یا تحت اجبار با آن‌ها همکاری می‌کردند.

جنگ روانی، ابزارهای رسانه‌ای و عملکرد تبلیغاتی

از منظر روانی و رسانه‌ای، این گروه‌ها کاملاً درک کرده‌اند که جنگ امروز تنها در میدان‌های نبرد فیزیکی رخ نمی‌دهد. عملیات بریدن سر خبرنگار غربی، یا انداختن کودک به درون تنور، بیش از آن‌که کاربرد نظامی داشته باشد، ابزاری برای تولید شوک و شکستن خطوط مقاومت روانی دشمن است. هشتگ‌هایی مانند #AllEyesOnISIS نه توسط هوادارانشان، بلکه توسط خودشان تغذیه و هدایت می‌شوند تا حتی از ترندهای توییتر، ابزاری برای جنگ استفاده شود.

بررسی مبانی اعتقادی سلفیت افراطی و نقش آن در گسترش تفکر تکفیری
بررسی مبانی اعتقادی سلفیت افراطی و نقش آن در گسترش تفکر تکفیری

مسیرهای جذب نیرو و بازتولید نیروی انسانی

مسیر جذب نیرو در این جریان، سه‌لایه است: ابتدا لایه اعتقادی که با آموزش‌های صوتی، تصویری و کلاس‌های آنلاین صورت می‌گیرد؛ سپس لایه عاطفی که با تبلیغات تصویری از کودکان مجاهد، خدمات رایگان و فضای ظاهراً آرام “خلافت اسلامی” انجام می‌شود؛ و در نهایت لایه اجبار، که شامل تهدید، تطمیع اقتصادی و فشار روانی است. حتی کارزارهایی مانند «جهاد نکاح» بیش از آن‌که ایدئولوژیک باشند، ابزاری برای تأمین روانی جنگجویان در شرایط قطع ارتباطات انسانی است.

آسیب‌پذیری‌های ایدئولوژیک و درزهای ساختاری

با تمام این توصیف‌ها، سلفی‌گری تکفیری یک نقطه ضعف بزرگ دارد: ناپایداری ذاتی در انسجام ایدئولوژیک. اختلاف میان جریان‌های مرتبط با القاعده و داعش، رقابت‌های محلی میان فرماندهان، تمایل گروه‌ها به استقلال عملیاتی و شکاف میان “مهاجرین” (مجاهدان خارجی) و “انصار” (بومی‌ها)، همگی عواملی هستند که در صورت فشار بیرونی یا شکست‌های میدانی، منجر به فروپاشی درونی می‌شوند. نمونه آن، ریزش نیروهای داعش پس از محاصره‌ی رقه و خروج بخشی از آن‌ها به سمت شمال افغانستان یا صحرای سینا بود.

چالش‌های امنیتی ناشی از جهادگرایی تکفیری و افراط‌گرایی دینی در خاورمیانه
چالش‌های امنیتی ناشی از جهادگرایی تکفیری و افراط‌گرایی دینی در خاورمیانه

چارچوب مقابله راهبردی با سلفی‌گری تکفیری

اگر بخواهیم راهبردی مؤثر برای مقابله با این جریان‌ها طراحی کنیم، تنها راه ممکن، ترکیب عملیات سخت (نظامی، اطلاعاتی، سایبری) با اقدامات نرم (آموزش عمومی، اصلاح رویکرد دینی، بازنمایی رسانه‌ای) است. بدون جداسازی عقیدتی میان اسلام اصیل و نسخه‌ی خشن، ساده‌انگارانه و تکفیری آن، نمی‌توان از تولید نسل بعدی داعش‌ها جلوگیری کرد. خلافت، اگرچه سقوط کرد، اما بذر آن هنوز در خاک‌های فکریِ حاصل‌خیز جهل، فقر، قوم‌گرایی و انتقام‌جویی می‌روید و تا وقتی این خاک خشک نشود، دوباره خواهد رویید.

میز رسانه و نظامی زاویه دید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *