در ۲۲ آوریل ۲۰۲۵، حملهای خونبار در منطقه پاهالگام واقع در کشمیر، با کشته شدن ۲۶ گردشگر عمدتاً از طبقه متوسط شهری نه تنها صحنه امنیتی منطقه را تکان داد، بلکه موجی پیچیده از روایتسازیهای رسانهای و بازنماییهای ژورنالیستی را در سطح داخلی، منطقهای و جهانی به راه انداخت. این حمله که مسئولیت آن را گروه “مقاومت کشمیر” (The Resistance Front) بر عهده گرفت، بلافاصله به بستر درگیری دیرینه و ساختارهای روایی متضاد بین دو قدرت هستهای آسیای جنوبی، یعنی هند و پاکستان، متصل شد و عملکرد رسانهها بهوضوح نشان داد که چگونه اطلاعات میتوانند به ابزاری برای تثبیت قدرت و اعمال فشار سیاسی تبدیل شوند.
رسانههای هندی، با تأکید بر اصطلاحاتی چون «ترور دولتی» و «دستهای پنهان آیاسآی»، تصویری یکطرفه از حمله ترسیم کردند و آن را ادامهی زنجیرهای از مداخلات پاکستان در امور داخلی هند جلوه دادند. پوشش خبری در تلویزیونهای بزرگ مانند Republic TV و Times Now نه تنها بر احساسات عمومی دامن زد، بلکه گفتمان غالب رسانهای را به سمت مطالبه اقدام نظامی یا تعلیق روابط دیپلماتیک سوق داد. در این میان، استفاده از واژگان شدیداللحن، تصویرسازیهای احساسی از قربانیان، و دعوت از مقامات نظامی برای تحلیلهای تلویزیونی، جو رسانهای را بهشدت امنیتی و ضدپاکستانی کرد. در سوی دیگر مرز، رسانههای پاکستانی مانند Geo News و Dawn، ضمن رد این اتهامات، روایتی مبتنی بر مشکلات ساختاری کشمیر، سرکوبگری ارتش هند و اعتراضات محلی ارائه دادند. برای این رسانهها، حادثه پاهالگام نه «ترور» که «نتیجه سیاستهای تهاجمی دهلی نو» تلقی شد و بیشتر به پوشش واکنشهای مردمی در کشمیر، تحلیل بحران مشروعیت هند در منطقه، و نمایش بیطرفی اسلامآباد پرداختند.
در این فضای دوقطبی، رسانههای بینالمللی نظیر رویترز، بیبیسی، و آسوشیتدپرس سعی کردند تعادلی محتاطانه برقرار کنند. گزارشهای آنها ضمن اشاره به «مظنون بودن گروههای افراطی تحت حمایت پاکستان»، بر «عدم ارائه شواهد مستقل از سوی هند» تأکید داشتند و بهجای اتخاذ موضع صریح، بیشتر به زمینهسازی تاریخی تنشها، اشاره به معاهده آبهای سند، و بیان پیامدهای احتمالی در سیاست منطقهای پرداختند. با این حال، نحوه انتخاب منابع، چینش تیترها، و برجستهسازی بخشی از سخنان مقامات نشان داد که رسانههای جهانی نیز از سیاست سردبیری و نیاز به هماهنگی با فضای ژئوپلیتیک عمومی بیتأثیر نیستند.
تأثیر این پوشش رسانهای چندلایه، نهتنها محدود به افکار عمومی داخلی نبود بلکه مستقیماً بر محاسبات سیاسی و دیپلماتیک نیز اثر گذاشت. در هند، موج افکار عمومی تغذیهشده از رسانههای ملیگرا فشار بیسابقهای بر دولت نارندرا مودی وارد آورد تا پاسخی «قاطع» و «نمادین» بدهد. این فشار در نهایت به تصمیم پرمناقشه هند برای تعلیق یکجانبه معاهده آبهای سند منجر شد؛ اقدامی که نهتنها واکنش تند پاکستان بلکه نگرانی چین، آمریکا و نهادهای بینالمللی را نیز برانگیخت. در سوی مقابل، دولت پاکستان از بازنمایی خود بهعنوان قربانی پروپاگاندای رسانهای هند بهره برد و تلاش کرد از طریق کانالهای بینالمللی، روایت خود را در نهادهایی چون شورای حقوق بشر سازمان ملل و سازمان همکاری اسلامی تثبیت کند.
منابع: