با توجه به اخبار منتشرشده در وبسایتهای معتبر ایرانی از جمله عصر ایران و تابناک، گزارشهایی درباره «تلاش برای ترور ولادیمیر پوتین» و انفجار یکی از لیموزینهای کاروانش منتشر شد که در نهایت با تحلیلهای رسمی و شواهد میدانی، این ادعا بهعنوان یک شایعه بیپایه رد شد.
تحلیل سیاسی-نظامی: رد شایعه سوء قصد به پوتین در بستر جنگ اطلاعاتی روسیه و اوکراین
در فضای پرآشوب جنگ روانی و رسانهای که میان روسیه و اوکراین از سال ۲۰۲۲ تاکنون در جریان است، انتشار خبرهایی همچون سوء قصد به ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، بدون منبع موثق، بخشی از نبرد اطلاعاتی است که طرفین برای فرسایش روحی-روانی یکدیگر به کار میگیرند. ادعای حمله به کاروان پوتین در حالی منتشر شد که هیچ منبع رسمی در دولت روسیه یا نهادهای امنیتی آن را تأیید نکرد. حتی رسانههای نیمهمستقل روسی نیز با اشاره به نبود شواهد فنی یا تصویری معتبر، این خبر را جعلی یا دستکم مشکوک عنوان کردند.
در تحلیلی تخصصیتر، باید توجه داشت که کاروان رئیسجمهور روسیه یکی از محافظتشدهترین مجموعههای حملونقل در جهان است. خودروهای زرهی آئوروس (Aurus) ساخت روسیه که در کاروان پوتین استفاده میشود، نهتنها ضدانفجار و ضدگلوله هستند، بلکه به سامانههای اختلال در امواج رادیویی، ماهوارهای و کنترل از راه دور نیز مجهزند. انفجار یک خودرو در چنین کاروانی بدون درگیر شدن محافظان یا ثبت واکنش رسانههای دولتی، بهشدت بعید است.
از منظر تحلیل نظامی، ترور رهبران سیاسی در سطوح بالا، در چارچوب راهبردی، پیامدهایی فراتر از یک عملیات فیزیکی دارند. عملیاتهایی مانند آنچه ادعا شده، اگر واقعیت داشته باشند، باید بلافاصله توسط دولت هدف پاسخ داده شوند. در مورد روسیه، هیچ تغییری در برنامههای امنیتی یا دیپلماتیک رئیسجمهور، حتی در روزهای پس از این شایعه، مشاهده نشده است؛ پوتین در نشستهای داخلی و رسانهای حاضر شده و نشانی از محدودیتهای امنیتی خاص دیده نمیشود.
افزون بر این، عدم پوشش گسترده این خبر در رسانههای بینالمللی معتبر مانند رویترز، نیویورکتایمز، یا گاردین، نشان میدهد که این رویداد یا بیاهمیت تلقی شده یا اساساً ساختگی است. رسانههایی که در ماجرای سوء قصد به جان فرماندهان ارتش روسیه یا مقامات اوکراینی، بهسرعت واکنش نشان میدهند، در این مورد سکوت پیشه کردهاند که خود نشانهای مهم برای بیپایه بودن ماجراست.
در جمعبندی، باید گفت انتشار چنین شایعاتی نهتنها بخشی از جنگ روانی منطقهای و بینالمللی است، بلکه نشاندهنده ورود رسانههای غیررسمی و فضای مجازی به حوزهای است که پیشتر تنها در اختیار اطلاعات رسمی و سازمانهای امنیتی بود. در شرایطی که اعتماد عمومی به رسانهها شکننده شده، تحلیلهای مستند، مبتنی بر شواهد فنی و سیاسی، تنها راه برای تمایز میان واقعیت و پروپاگاندا است.