برای اینکه بفهمیم چرا عملیات “وعده صادق ۳” به اجرا درنیامد، باید از هیاهوی رسانهای فاصله بگیریم و با دقت به واقعیتهای نظامی، اقتصادی، ژئوپلیتیکی و سیاسی ایران نگاه کنیم. دو عملیات قبلی، “وعده صادق ۱ و ۲”، نه فقط از نظر نظامی، بلکه از جنبههای اقتصادی و راهبردی هم پرهزینه بودند. بر اساس برآورد منابع مختلف، از جمله موسسه JINSA و گزارشهای غیررسمی، هزینه کلی حملات موشکی و پهپادی ایران در عملیات آوریل ۲۰۲۴ بین ۸۰ میلیون تا ۲.۳ میلیارد دلار تخمین زده شده است. این بازه عددی و عدم شباهت آن به دلیل تفاوت روایت هاست و پیچیدگی و حساسیت محاسبه هزینههای چنین عملیاتهایی را نشان میدهد؛ اما در عین حال، یک اتفاق نظر کلی هم وجود دارد: در وضعیت کنونی، ادامه این نوع حملات برای کشوری که با بحران اقتصادی عمیق دست و پنجه نرم میکند، دشوار و حتی غیرعقلانی است.
ایران امروز در آستانه یک وضعیت نیمهورشکستگی اقتصادی قرار دارد. محدودیت منابع مالی، تحریمهای پیچیده و هدفمند، کاهش سرمایهگذاری داخلی، افت فروش نفت، و تضعیف شدید ریال در برابر ارزهای خارجی، به شدت قدرت مانور مالی کشور را محدود کرده است. جنگ، با اینکه ابزاری در سیاست خارجی محسوب میشود، در عمل یک پروژه عظیم و پرهزینه است. جنگ به پول، ذخایر ارزی، زیرساخت لجستیکی و توان پشتیبانی مداوم نیاز دارد. کشوری که در تامین کالاهای اساسی مردم با چالشهای جدی روبروست، توان ورود به نبردی فرسایشی و پرهزینه، مخصوصاً با طرفی مثل ایالات متحده آمریکا، را ندارد.
به زبان ساده اگر پول نداری نمیتوانی بجنگی.
ملاحظات امنیتی و ژئوپلیتیکی
نکته اصلی اینجاست: اگر عملیات “وعده صادق ۳” اجرا میشد، احتمال زیادی وجود داشت که کشور به سمت یک درگیری نظامی تمامعیار کشیده شود. نه فقط یک پاسخ محدود از سوی اسرائیل، بلکه احتمال ورود تدریجی و حتی مستقیم آمریکا به میدان درگیری، یکی از ملاحظات مهم تصمیمگیرندگان در تهران بوده است. ایالات متحده مخصوصاً با بازگشت ترامپ و جمهوریخواهان به کاخ سفید موضع صریحی در حمایت از امنیت اسرائیل دارد. ترامپ قبلاً نشان داده که اهل “صبر استراتژیک” نیست؛ او فردی با واکنشهای سریع، تهاجمی و غیرقابل پیشبینی است. در چنین فضایی، یک عملیات موشکی نمادین میتوانست به یک جنگ منطقهای ویرانگر تبدیل شود.
چالشهای نظامی و پدافندی
در بعد نظامی هم موانع مهمی وجود داشت. سامانههای پدافندی اسرائیل در لایههای مختلف فعالاند و به روز میشوند و همچنین سامانه THAAD توسط آمریکا در منطقه مستقر شده است. این سامانه توانایی رهگیری موشکهای بالستیک در خارج از جو را دارد و تهدید مهمی برای موشکهای دوربرد ایرانی به شمار میآید که تازه بعد از وعده صادق ۲ مستقر شد که خود ابزار بازدارندگی و چالش زا جدیدی برای ایران بود. علاوه بر این، برخی از موشکهای ایران در عملیات قبلی ضعفهایی در دقت هدفگیری، فیوز انفجاری و سیستم هدایت از خود نشان دادند که به طور کامل برطرف نشدهاند. از سوی دیگر، بازوهای منطقهای ایران از جمله حزبالله لبنان هم این بار حضور کمرنگتری داشتند. مشکلات داخلی در لبنان، فشارهای بینالمللی، و نگرانی از کشیده شدن به جنگی مستقیم، باعث شد که ایران نتواند مثل گذشته یک جبهه چندمحوره علیه اسرائیل ایجاد کند. در نتیجه، اگر عملیات “وعده صادق ۳” اجرا میشد، تمرکز کامل پدافند دشمن تنها روی موشکها و پهپادهای ایرانی قرار میگرفت، بدون اینکه توجه دشمن بین چند جبهه تقسیم شود.
همه این عوامل در کنار هم نشان میدهند که تکرار عملیات وعده صادق، به جای ایجاد بازدارندگی، میتوانست کشور را به یک تله نظامی اقتصادی خطرناک بکشاند. بله، ایران توان آسیبرسانی دارد؛ میتواند ضربه بزند، تلفات بگیرد و هزینه به دشمن تحمیل کند. اما ورود به یک جنگ کلاسیک، در حالی که اقتصاد کشور آسیبپذیر است، دشمن از برتری تکنولوژیک برخوردار است، و هیچ حمایت بینالمللی معناداری هم وجود ندارد، اقدامی راهبردی و عقلانی نیست. جمهوری اسلامی ایران در این مقطع تصمیم گرفت با حفظ کنترل و سنجش دقیق شرایط، از تله طراحیشده توسط اسرائیل خارج شود. واکنش متوقف نشد، اما محدود، هدفمند و در چارچوبی سیاسی باقی ماند. به جای افتادن در دام یک درگیری تمامعیار، فرصتی برای ترمیم ظرفیتها، ارزیابی دقیق تهدیدات و بازسازی ابزارهای قدرت فراهم شد.
نویسنده: ناشناس
ارسالی به میز رسانه زاویه دید
سوالاتی که در این مقاله به آن پاسخ داده شد
چرا عملیات وعده صادق ۳ اجرا نشد؟
بهدلیل محدودیتهای اقتصادی، تهدید ورود آمریکا به جنگ، ضعف فنی برخی موشکها و نبود پشتیبانی منطقهای، ایران تصمیم گرفت از اجرای عملیات صرفنظر کند و تقویت توان خود را در دستور کار قرار دهد و آمادگی برای پاسخ بعدی به دست آورد.
کاملا عاقلانه و سیاست شناسانه!
آیا ایران توانایی اجرای عملیات وعده صادق ۳ را داشت؟
بله، اما با توجه به هزینهها و پیامدهای احتمالی درگیری گسترده، اجرای آن تصمیمی پرریسک تلقی شد.
نقش حزبالله لبنان در این تصمیم چه بود؟
بهدلیل فشارهای داخلی و بینالمللی، حزبالله نتوانست پشتیبانی مؤثری برای ایران فراهم کند و این یکی از دلایل احتیاط ایران بود.
آیا خطر ورود آمریکا به جنگ جدی بود؟
بله، تحلیلگران معتقدند که واکنش احتمالی دولت ترامپ میتوانست سریع و شدید باشد و شرایط را بهسمت جنگ تمامعیار سوق دهد.
وضعیت اقتصادی ایران چه نقشی در این تصمیم داشت؟
وضعیت اقتصادی بحرانی، کاهش درآمد نفتی، تورم و تحریمها باعث شد تصمیمگیران از درگیر شدن در یک جنگ پرهزینه پرهیز کنند.
نوشته شده در میز نظامی زاویه دید
برچسب ها: